مهمترین کارکرد انسان، حب و بغضی
است که او تولید میکند. همهی انسانها،
ولایتِ کسی یا چیزی که حب او را در دل دارند، بر خود پذیرفتهاند.
قلب ما مرتباً در حال دلسپاری به دنیا، پست و مقام، افراد و اشیاء مختلف و پذیرش ولایت آنها است. یکی از سرگشتگیهای انسانهای این است که در طول زندگی خود پدیدهی لایقی را نمییابند تا به آن دل ببندند؛ بسیاری از افرادی که دچار این حیرت و وابستگی شدهاند، امکان نجات ندارند یعنی دل میسپارند اما هرگز متوجه نمیشوندولایت آن چه را که پذیرفتهاند،لایق نیست.
هر یک از گزارههای دنیوی (از درون خودمان تا اشیاء بیرونی) طاغوت هستند؛زمانی که به دنیا حب بورزیم،ولایت_طاغوت را پذیرفتهایم. لذا ساربان و قافلهسالار ما طاغوت است که ما را به ظلمات رهنمون میشود. این فرآیند در جهت مخالف خود،ولایت_الله است که ما را به مقصد نور رهنمون میسازد.
در این روند، میخواهیم از درون قلب و شغاف انسان آغاز کرده و با معماری و تنظیم حب و بغض (به چه کسی یا چه چیزی، تا چه حد حب و بغض بورزیم.) «ولی» خود را معلوم کرده و به زندگی و جامعهی نورانی که جامعهی آرمانی موردنظر اسلام است، دست یابیم.
جامعهی_ولایی جامعهای است که حب و بغضها در آن غلیان بسیار زیادی دارد؛ علیرغم آن که جهت برخی ولایتها غلط است اما همه به واسطهی حبی که در درون خود دارند، ولایت_پذیر هستند. روشِ ولایت، حب و بغض است و شیطان که یک متدولوژیست است، با سوار شدن بر این روش، مصادیق حب و بغض را جابجا کرده و ولایت خود را بر افراد حاکم میسازد.
کسانی که میخواهند اقتدار خود و فاشیسمِ نازی، فاشیسمِ مارکسیستی یا فاشیسمِ،لیبرالیستی را بر بشریت حاکم کنند، به حبهای مذموم دامن میزنند. در این صورت افراد در جو سیره_مبارزاتی_امام_خمینی (ره)...
ادامه مطلبما را در سایت سیره_مبارزاتی_امام_خمینی (ره) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 1farhangpaydar6 بازدید : 79 تاريخ : دوشنبه 13 تير 1401 ساعت: 15:38